جدول جو
جدول جو

معنی پیکانه سم - جستجوی لغت در جدول جو

پیکانه سم
آنکه سمش باندام پیکان باشدیاآنکه همچون پیکان بهر چیزی رسد آنرا بشکافد یا آنکه مانند پیکان بر تیر سم یا ساق پای استوار دارد: علف در زمین گشت چون گنج گم ز نعل ستوران پیکانه سم. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هنگام پیری در عهد پیری پیران سر: و پیرانه سردین پدران و اجداد خویش بجای بگذارم. یا به پیرانه سر. بهنگام پیری: پسر ربا بکشتم بپیرانه سر بریده پی و بیخ آن نامور. (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرانه سر
تصویر پیرانه سر
سر پیری، زمان پیری، روزگار پیری، در دورۀ پیری، برای مثال برست آنکه در عهد طفلی بمرد / که پیرانه سر شرمساری نبرد (سعدی۱ - ۱۱۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرانه سر
تصویر پیرانه سر
((~. سَ))
هنگام پیری، در عهد پیری
فرهنگ فارسی معین